English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2275 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exits U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
static U چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
real time U مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
checks U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checked U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
jam U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jammed U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jams U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
stops U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopping U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopped U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
piggybacks U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
operators U مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
operator U مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
operates U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operation U بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
op code U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
connective U نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
Boolean connective U حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
daemon U در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
raw U 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
decay U فرآیند سیگنال
depositions U فرآیند پوشاندن
flowchart U شرح فرآیند
regulates U کنترل فرآیند
regulated U کنترل فرآیند
regulate U کنترل فرآیند
flow diagram U شرح فرآیند
decayed U فرآیند سیگنال
deposition U فرآیند پوشاندن
decaying U فرآیند سیگنال
decays U فرآیند سیگنال
regulating U کنترل فرآیند
initialization U فرآیند مقداردهی اولیه
finishes U انتهای فرآیند یا تابع
selections U عمل یا فرآیند انتخاب
finish U انتهای فرآیند یا تابع
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
documenting U نوشتن شرح یک فرآیند
documented U نوشتن شرح یک فرآیند
normalization U فرآیند یا داده نرمال
selection U عمل یا فرآیند انتخاب
halt U فرآیند را متوقف میکند.
document U نوشتن شرح یک فرآیند
halted U فرآیند را متوقف میکند.
halts U فرآیند را متوقف میکند.
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
execution U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
masters U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
executing U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
mastered U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
executes U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
technical U مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
execute U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
pagination U فرآیند تقسیم متن به صفحاتی
executed U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
stages U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
anthropomorphic software U نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
hunting U فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
processes U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
simultaneous U دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
microinstruction U که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
process U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
framework U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
schemata U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
recognition U فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
cancellation U عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
frameworks U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
process U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
flag U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flags U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
indexing U فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
schema U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
mastering U فرآیند تبدیل داده تمام شده به دیسک اصلی
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
flowchart U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
flow diagram U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
products U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
product U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
quantize U اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
enhancer U وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
levels U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
propagating U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
indicator U چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
propagates U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
redirects U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
propagate U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
leveled U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
levelled U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
propagated U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
redirect U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirected U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
redirecting U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
termination U خاتمه دادن یا توقف
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
sessions U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
searches U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
enabling U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
deallocate U آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
sequences U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sensor U وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
sequence U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
SEPP U سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
conversion tables U جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
cycles U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
initialize U تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
activate U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activated U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activates U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activating U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
interactive U سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
time U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
timed U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
actions U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
register U انجام عملی به یک محرک
stopped U انجام ندادن عملی
stops U انجام ندادن عملی
stop U انجام ندادن عملی
registering U انجام عملی به یک محرک
registers U انجام عملی به یک محرک
stopping U انجام ندادن عملی
verbs U دستورالعمل انجام عملی
verb U دستورالعمل انجام عملی
scanned U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
1incentive
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1they have to be self-consistently determined.
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com